من اکنون ۴ سال دارم و میگم :
پدرم بهترین است!
When I was 4 Yrs Old : My father is THE BEST
من اکنون ٦ سال دارم:
پدرم همه مردم را میشناسه!
When I was 6 Yrs Old : My father seems to know everyone
ومن اکنون ۱۰ سال دارم:
پدرم عالی و بی نظیره!
ولی کمی بداخلاقه!
When I was 10 Yrs Old : My father is excellent but he is short tempered
و من اکنون ۱۲ سال دارم:
وقتی کوچک بودم، پدرم خیلی با من مهربان بود!
When I was 12 Yrs Old : My father was nice when I was little
و من اکنون ۱۴ سال دارم:
پدرم کم کم داره نسبت به من بیشتر حساس میشه!
When I was 14 Yrs Old : My father started being too sensitive
و من اکنون ١٦ سال دارم:
پدرم نمیتونه با نسل امروز و عصر حاضر سازگار بشه!
When I was 16 Yrs Old : My father can't keep up with modern
و من اکنون ۱۸ سال دارم:
پدرم روز به روز داره سختگیرتر میشه!
When I was 18 Yrs Old : My father is getting less tolerant as the days pass by
و من اکنون ۲۰ سال دارم:
دیگه تحمل رفتار پدرم را ندارم و رفتارش قابل بخشش نیست
تعجب میکنم مادرم چگونه تو این مدت تونسته او را تحمل کنه!
When I was 20 Yrs Old : It is too hard to forgive my father, how could my Mum stand him all these years
و من اکنون ۲۵ سال دارم:
هر کاری میکنم پدرم به من گیر میده!
When I was 25 Yrs Old : My father seems to be objecting to everything I do
و من اکنون ۳۰ سال دارم:
من با پدرم به سختی میتونم به تفاهم برسم،
تعجب میکنم! یعنی پدربزرگم هم از دست پدرم وقتی که جوان بود اینقدر سختی میکشید؟
When I was 30 Yrs Old: It's very difficult to be in agreement with my father, I wonder if my Grandfather was troubled by my father when he was a youth
و من اکنون ۴۰ سال دارم:
پدرم مرا در زندگی، با شرایط و قوانین زیادی تربیت کرده است و من هم باید با فرزندانم همان روش را بکار بگیرم
When I was 40 Yrs Old: My father brough up with a lot of discipline, I must do the same
و من اکنون ۴۵ سال دارم:
من حیران موندم، چگونه پدرم تونسته همه مارا تربیت و بزرگ کنه؟
When I was 45 Yrs Old: I am puzzled, how did my father manage to raise all of us
و من اکنون ۵۰ سال دارم:
کنترل کردن بچه هام خیلی مشکله!!
حالا میدونم پدرم برای تربیت و نگهداری ما چقدر رنج و مشقت متحمل شده است.
When I was 50 Yrs Old : It's rather difficult to control my kids, how much did my father suffer for the sake of upbringing and protecting us
و من اکنون ۵۵ سال دارم:
پدرم خیلی دوراندیش و آینده نگر بود
و برای خوشبختی ما خیلی برنامه ها برای خیلی چیزها داشته،
او واقعا بی نظیر و مهربان بود.
When I was 55 Yrs Old: My father was far looking and had wide plans for us, he was gentle and outstanding.
و من اکنون ٦٠سال دارم:*
پدرم بهترین هست.
When I became 60 Yrs Old: My father is
THE BEST
این چرخش کامل ۵۶ سال طول کشیده تا دوباره به نقطه شروع آن، (سن ۴ سالگی)، برسد:
"پدرم بهترین بود"
Note that it took 56 Yrs to complete the cycle and return to the starting point 'My father is THE BEST '
تا دیرنشده و فرصتی هست به پدران و مادران خود نیکی کنیم و از پرودگار عاجزانه بخواهیم تا فرزندان ما، بهتر از آنچه ما با والدین خود رفتار میکردیم، با ما رفتار کنند.
Let's be good to our parents before it's too late and pray to Allah that our own children will treat us better than the way we treated our parents
پیامی از مردی که همه این مراحل را تجربه و زندگی کرده است و آن را در چند جمله خلاصه کرده که عبرتی برای دیگران باشد
A message from a man who lived all these stages, and he summarized the story briefly
خداوندا
به همه پدرانی که زنده هستند تندرستی بده 🌹
و همه پدران آسمانی را بیامرزد
آمین ...